مدح و مرثیۀ امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
همان کسی که تو را خـانۀ گـدایان بُرد و یا به قصد جسارت به قعر زندان بُرد برای این که علوم از تو منـتـشر نشود مـیـان لـشکـر با آن همه نگـهـبـان بُـرد کجـاست تا که بـبـیـند حـریم تو امروز چقـدر غـصه و غـم از دل پریشان بُرد چــقـــدر درد بــرای طــبـیـب آوردنــد مریض از حـرم تو چـقـدر درمـان بُرد همان حـرم که برای غـبار آن، جبریل هزار شهپر و یوسف هزار مژگان بُرد به قـدر ظـرفـیت سائـلـش تـفـضل کرد که خضر، علم لدن، تخت را سلیمان بُرد چه شیر پرده چه شیر درنده یکسان است از این جهت که از امر امام فرمان بُرد دل شراب هم از این مصیبتش خون است طَهور را به سرای شـراب مهـمان بُرد شـراب بـود ولـی او یــزیـد شـام نـبـود مگر که چوب به سمت دهان و دندان بُرد؟! |